ترجمه از یوسف
استخراج کننده زیرنویس:محمد رضا

...درد سختیه
واقعا تحمل کردنش مشکله

 

...چی شده که گونگ یی
همچین بیماری گریبان گریش شده

 

درد همین طوری بدست نمیاد

 

تنها من توانا و روشن فکرم
من یک مایتریای بوداییم

 

چرا نمیتونی با یک بیماری مبارزه کنی؟

 

...من شرمنده ام

 

من استاد مردم زیادی هستم

 

من باید سه امپراطوری رو متحد کنم

 

بعدش به سمت شمال برم و
یک امپراطوری بزرگ تو چین بسازم

 

..ولی درد بزرگی که دارم

 

من میترسم

 

مایتریای جعلی
زمانت تموم شده

 

مایتریای واقعی داره خودشو آماده میکنه

 

تا دنیای جدیدی بسازه

 

مایتریای واقعی
شما تموم شده هستین

 

آسمان ها شما رو مجازات میکنن

 

نه،من دروغین نیستم

 

من مایتریای واقعی هستم

 

تنها چیزی که وجود داره اینه

 

که شما از مسیر خارج شدین

 

من فقط دارم تلاش میکنم دنیا
رو به خودم برگردونم

 

ما میخوایم دردو پایان بدیم و
یک دنیای مایتریایی بسازیم

 

ما رو هدایت کنین

 

شما یک چشم دارین
میتونین نیمی از دنیا رو ببینین

 

حرص و طمع احمقانه تو رها کن

چرا باید طمع کنم؟

 

اگه من نباشم کی مردمو از
بدبختی نجات میده؟

این از حرصه که کسی فکر میکنه
خودش تنها میتونه این کارو انجام بده

 

میخوای در مورد آینده بدونی؟

 

شما به هدفت مبرسی
ولی وقتی که

 

همه چی تو از دست دادی

 

از دست دادم؟

 

کی میتونه به هدف من برسه؟

 

این یعنی استاد دوسن
غذاب منو پیش بینی کرده

 

اون این وضعو پیش بینی کرده؟

 

نه،اون اشتباه میکنه
من محکوم نمیشم

من گونگ یی هستم
من یک مایتریای بزرگم

 

چرا از ترس دارم میلرزم؟

 

من امپراطورم
نباید از چیزی بترسم

 

...نباید بترسم

 

نباید بترسم

 

اعلیحضرت هنوز بیداره؟

 

بله،مشاور تموم شب درد داره

پزشک و همراه ها همین جا بمونن

 

بله،مشاور

 

روز و شب ازش مراقبت میکنی

 

بله،مشاور

 

تموم شب درد داره؟

 

اون دیشب بدتر از شب
های دیگه درد کشیده

 

نظر من اینه که از ناراحتی روحی رنج میبره

 

از درد قفسه سینه و
حملاتی که بهش دست میده مشخصه

 

ساکت شو چه طور
میتونی همچین حرف مزخرفی بزنی

 

تو واسه مواقع اضطراری اینجا هستی

بله،مشاور

 

دیگه کی وضعیت اعلیحضرتو میدونه؟

 

ملکه دو بار در روز در مورد
وضعیت شون سوال میکنه

 

اجازه نده کسی وارد اتاق بشه

 

اگه شایعه بدی بخش بشه

 

گردن شماست

 

بله،مشاور
مطمئن باشین

 

گفتی تموم شب درد داشته؟

 

بله،ملکه

 

...وضعیتش بدتر شده

 

شایعه شده که پزشک قبلی گفته

 

این بیماری قابل درمان نیست

 

ملکه،حتما چاره ای وجود داره

اگه درمانی بود درمان میشد

 

...وضع سخت تر شده

اعلیحضرت از شراب های
قوی برای کاهش درد استفاده میکنن

 

... درد غیرقابل تحملی رو تحمل میکنه

 

باید چی کار کنیم؟
من ناامید شدم

 

شاید باید راهب ها رو برای
دعا به کوه بفرستیم

 

راهی جز این نیست

 

دعا؟اعلیحضرت هرگز اجازه نمیده

 

مایتریا یک ادم مطلق تواناست

 

دعا کردن برای مایتریا مسخره است

 

ولی راه دیگه ای نداریم

 

من بهت گفتم به دنیال استاد پزشک
و کسایی که مثل اون

 

تو سرار کشور پنهان شدن باشی

 

ما تلاش مونو میکنیم ولی آسون نیست

 

میدونم آسون نیست
ولی تسلیم نشو

ما باید اعلیحضرت رو مثل قبل بکنیم

حتی اگه ما رو بکشه

 

بله،مشاور

 

مشاور

 

بگو

 

ناجو دوباره در معرض خطر قرار گرفته

 

ما درخواست کمک دریافت کردیم

بله،این طور که به نظر میاد
کیون هوون برای حمله دیگه ای

 

آماده شده

نباید ژنرال وانگ به ناجو بره؟

 

درخواست داده شده ولی اعلیحضرت

هنوز تایید نکردن

باید منتظر دستور باشیم

 

دوباره خطر ناجو رو فرا گرفته

 

ما درخواست های زیادی برای کمک دریافت کردیم

 

هنوز ما کاری نکردیم

 

بهم گفتن درخواست دادن
ژنرال وانگ برگرده

 

ولی مگه اون تو مرخصی نیست؟

 

تا اعلیحضرت نگن کاری نمیتونه بکنه

 

ایشون هنوز دستوری ندادن

هر وقت که نیاز باشه

 

سرباز ها میتونن برن

وزیر باید از اعلیحضرت درخواست بکنه

 

پادشاه بکجه کیون هوون مرد عادی نیست

اون تلاش میکنه انتقام مرگ سادول با پس گرفتن ناجو از ما بپیره

بله،تا وقتی که کیون هوون باشه
وضعیت ناجو همینه که هست

 

ما باید کمک بفرستیم

 

همه ما همین نظرو داریم
ولی ارتش

 

به دستور مستقیم اعلیحضرت نیاز داره

ما قدرت تصمیم گیری تو این موردو نداریم

 

من مسئول گارد گشت زنی هستم

تو تاجو مسئله فوری پیش امده
تصمیم باید سریع گرفته بشه

 

بله،نباید زمان رو هدر بدیم

ما باید اعلیحضرتو متفاعد کنیم

ژنرال وانگ خودش مایله که بره

درسته باید این موضوع رو
زود پیگیری کنیم

 

ما سخت تلاش کردیم تا ناجو رو بدست بیاریم
نباید اونو به سادگی از دست بدیم

من با ژنرال وانگ ملاقات میکنم و یک بار

دیگه به ملاقات اعلیحضرت میرم

جای تعجب نیست وانگ همین طور پیشرفت میکنه

اون تنها جنگ جوی خوب ما نیست

 

برادر،ناجو دوباره تهدید شده

شنیدم،ولی جنگ جوی های بزرگی اونجا هستن

نباید بیش از حد نگران باشیم

 

یک جنگ دیگه داره شروع میشه؟

اونها تهدید شدن

 

کیون هوون همون جا مونده

 

این یعنی جنگ هنوز ادامه داره

درسته

 

کیون هوون کوتاه نمیاد

 

دوباره شانسشو با حمله امتحان میکنه

آه،نه شیکروم و خواهر دیونگ هنوز اونجان

 

بله،ولی نگران نباش

 

اونها میتونن از خودشون مراقبت کنن

جنگ داره شروع میشه

 

شاید

 

ارتش کیون هوون شروع به حرکت کرده

جنگ بزرگی میشه

بله،اونها بعد فکر کردن زیاد امدن

 

کیون هوون خشمگین و مصممه

 

نیروهای ما هم به خوبی آماده هستن

ما بهترین جنگ جو های کشورو اینجا داریم

درسته ولی من هنوز نگرانم

 

بهم گفتن کیون هوون جنگو رهبری میکنه

 

اون باید خیلی عصبانی باشه

 

قابل تقدیره
کیون هوون

رهبر نظامی بی نظیری
در مقایسه با پادشاهان

 

ماجین و شیلاست

یک امپراطور واسه جنگ روی
زندگیش ریسک کرده

 

خورشید داره غروب میکنه وقتی هوا
تاریک بشه حمله میکنن

 

کیون هوون فرماندهی میکنه

پرچم امپراطور داره باد میخوره

اونها برای پیروزی مصمم هستن
جنگ راحتی نیست

نه،راحت نیست

من هرگز یک امپراطورو تو جنگ ندیدم

کیون هوون امپراطور بی نظیریه

اون همیشه با مردانش به جنگ میره

این امر قدرت بیشتری بهشون میده

اون یه سرباز بی نام تو ارتش شیلا بود

گروهی از سربازهای بکجه
به سمت ساحل رفتن

ژنرال کیم و فرمانده وانگ به اونجا اعزام شدن

 

نیروهای دریایی مون باید ساحلو امن نگه دارن

 

امشب چالش بزرگی در پیش داریم

 

نیروهای به اندازه اونها قدرتمند هستن

 

یک نبرد فوق العاده هیجان انگیز میشه

 

وقتشه

 

اعلیحضرت،نفوذ به گئوم سونگ خیلی دشواره

 

میدونم

ژنرال سادول علی رغم تلاش هاش
اینجا شکست خورد

ما در حال جنگ هستیم

چنین حرفایی روحیه رو تضعیف میکنه

من تصمیممو گرفتم

اعلیحضرت،اماده سازی کامل شده

دستور بدین

 

بله

 

سربازها گوش بدین

 

من این مبارزه رو رهبری میکنم

 

تا زمانیکه قلعه رو نگرفتیم
برنمیگردیم

 

فقط پیروز میشیم یا میمیریم

 

ما انتقام ژنرال سادول رو میگیریم و
گئوم سونگو پس میگیریم

 

افراد شجاع پاداش میگیرن
و بزدل ها مجازات میشن

 

حمله کنین

 

حمله

 

از دروازه دفاع کنین
تیر پرتاب کنین

 

عقب نشینی نکین
قلعه رو تسخیر کنین

 

حمله

 

از دیوار بالا برین
قلعه رو تسخیر کنین

 

از قلعه دفاع کنین

 

ما باید ورودی رو بشکنیم
از دیوار قلعه بالابرین

 

خطرناکه،اعلیحضرت

 

خواهش میکنم شما کنار بکشین

 

گفتی کنار بکشم؟

 

روحیه سربازهامون به عملکرد من بستگی داره

امپراطور بین شماست
با تمام توان مبارزه کنین

 

بالا برین مبارزه کنین

 

از اتش خارج بشین

 

با نفت خیس شون کنین

 

هرگز با همچین ارتش بی رحمی مواجه نشده بودم

ما تعداد زیادی شونو کشتیم
ولی هنوز هم دارن میان

 

حمله

 

دنبالم بیاین
من دروازه رو میشکنم

 

دنیالم بیاین

 

منتظر چی هستین؟حمله

 

هیوجو

 

ژنرال چیو

 

ازش محافظت کنین

 

ژنرال چیو

 

اونو حرکت بدین

 

اعلیحضرت

 

اعلیحضرت،دفاع دشمن شکست ناپذیره

 

ما در خطر هستیم،دستور عقب نشینی بدین

هیوجو چی شد؟

 

اون به عقب منتقل شده

 

نمیتونم عقب نشینی کنم حمله

 

تسلیم نشین حمله

 

ما نمیتونیم کاری بکنیم،اعلیحضرت

 

خواهش میکنم به طور موقت عقب نشینی کنین

 

دستور عقب نشینی بدین

میتونیم بعد بازسازی به زودی حمله کنیم،اعلیحضرت

 

...نه...نه...نه

 

جنگ تموم نشده
دشمن برمیگرده

 

باید خساراتی که داشتیم جبران کنیم
نیروها رو دوباره سازماندهی کنیم

بله،در مورد بی پروا و شجاع بودن کیون هوون شنیده بودم

 

تو استاده بود مبارزه میکرد

بله،به نظر میرسه جنگ موقت تموم شده

 

حال هیوجو چه طوره؟

زخم شدیدی برداشته که
نیاز به درمان طولانی داره

 

ژنرال چیو،درد داری

نه،اعلیحضرت
لطفا بهم کمک کنین

میخوام مبارزه کنم
میخوام انتقام مرگ سادول رو یگیرم

 

لطفا بهم کمک کنین

 

بخواب،نیاز به استراحت داری

اعلیحضرت

 

دارن نیروهای دریایی دشمنو بررسی میکنن

 

نیروها رو سازمان دهی کنین
امشب دوباره حمله میکنیم

اینجا میمیریم یا قلعه رو تسخیر میکنیم

اعلیحضرت

این یک دستوره

ژنرال شین و نیونگ یی

بله،اعلیحضرت

نیروهارو برای یک حمله دیگه سازمان دهی کنین

بله،اعلیحضرت

 

دنبالم بیا

 

پدر،بهم گفتن دیشب جنگ شدیدی بوده

همون طور که انتظارشو داشتم

هر دو طرف زیان دیدن

اگه گان اینجا بود همه چی بهتر میشد

اون تو چول وون منتظر دستور اعلیحضرته

حتما اهمیت زیادی داشته که
اونو اونجا نگه داشته

نباید بزاریم کیون هوون برای ما
تصمیم گیری کنه

 

ناجو به سرار بکجه دسترسی داره
که بخش مهمیه

ما به ژنرال وانگ نیاز داریم

 

میدونم

عملکرد دولت واقعا ادمو خسته میکنه

 

ناجو تو خطر بزرگی قرار گرفته

اونها مشتاقانه منتظر بازگشت شما هستن

 

بدون دستور اعلیحضرت نمیتونم کاری بکنم

میدونم تو استراحت هستین
ولی نمیتونین تو این مورد

 

با اعلیحضرت ملاقات کنین؟

 

ژنرال وانگ از همون اول فکرش درگیر ناجو بوده

من با ژنرال بوک موافقم

 

بله،اونها به شما نیاز دارن گرچه

 

افراد بزرگی اونجان

 

کیون هوون خودش این نبردو رهبری میکنه

 

ما برای غلبه دشمن به شما نیاز داریم

قلعه در معرض خطر قرار گرفته

نگرانی شما رو درک میکنم

ولی تصمیم اعلیحضرت نامشخصه

شاید ژنرال یو تو سانگ جو بتونه

 

تو این زمان به ناجو بره

 

فکر درستیه
بررسیش میکنم

 

ژنرال،لطفا به اعلیحضرت در
این مورد حرف بزنین

این کارو میکنم

شورای عالی وزیر امور ساخت و سازه

دارن در این مورد با اعلیحضرت حرف میزنن

 

ناجو تو خطره؟

 

بله،اعلیحضرت
کیون هوون

 

هنوز جنگ تموم نشده

 

ناجو به حضور ژنرال وانگ نیاز داره

ما به یک جنگ جوی مشهور نیاز داریم
تا بتونه جلوی کیون هوون رو بگیره

 

درخواست منطقیه،اعلیحضرت

همه شما میخواین ژنرال وانگو به جنگ بفرستم؟

 

بله،اون طبق خواسته شما مدتی کوتاهیه که

از ناجو برگشته،اعلیحضرت

 

ولی هنوز چیزهای زیادی هست
که میخوام باهاش گفت گو کنم

لطفا اجازه بدین اون برگرده،اعلیحضرت

 

حضور اون تو پایتخت به من امنیت میده

 

ولی اونو میفرستم باید این کارو بکنم

ممنونیم،اعلیحضرت

کاش وانگ گان اینجا میموند

 

ولی همه میخواین اون به اونجا بره

 

نمیشه با این خواسته موافقت نکرد

 

بیاین در مورد مسئله مهمی حرف بزنیم

 

کدوم مسئله ؟

ما تلاش کردیم سه پادشاهی رو متحد

 

و سرزمین شمال رو فتح کنیم

 

من فکر میکنم عدم تحقق این موضوع به دلیل
عدم انگیزه و اراده است

واسه همین تصمیم گرفتم
تغییرات عمده ای بدم

 

محقق اجیته

 

بله،اعلیحضرت

در مورد پیشنهاد تغییر

 

نام کشور خیلی فکر کردم

 

بله،اعلیحضرت

 

نظرت در مورد ته بونگ و سودونگ مانسه چیه؟

ته بونگ؟

سودوک مانسه؟

اسم شگفت انگیزیه

اهداف بزرگی که داریم رو نشون میده

 

..ته بونگ
سودوک

 

اونها اسم های خوب و بزرگی هستن،اعلیحضرت

 

ته بونگ،اسم نام کشور گونگ یی بود

 

کشور اون با نام کوریو در سال 901
تاسیس شد و

 

در سال 904 به ماجین تغییر نام داد

 

در سال911گونگ یی یک بار دیگه تغییر نام داد و

 

کشور با نام ته بونگ و سلطنت با
اسم سودوک مانسه نامگذاری شد

 

ته بونگ از کتاب تغییرات سرچمشه گرفته

 

که به معنای تحقق بهشته

 

در امپراطوری
عنوان سلطنت سودوک مانسه بود

 

سودوک مانسه از پنج عصر ساخته شده

 

که شباهت بسیاری به شیو هاتگ داشت

 

هدفش شیو هوانگ در سلسله زو صلح بود

 

حکومت گونگ یی نماد صلح

 

در سه امپراطوری بود

 

سخت فکر کردم تا به این اسم رسیدم

وانگ گان باید از این تغییرات مهم آگاهی پیدا کنه

 

بله،اعلیحضرت

 

تغییرات عمده ای در دولت به وجود میاد

 

ژنرال وانگ رو احضار کنین
تا جزئیات رو بهش بگم

 

م به زودی جلسه ای برگزار میکنم

بله،اعلیحضرت

 

ته بونگ
چه اسم خوبی

برای رسیدن به امپراطوری بزرگ

 

به همچین چیزی نیازه

 

از تغییراتی که قراره اعمال بشه خبر داری؟

 

بله

 

من اسناد فرستاده شده رو بررسی کردم

 

کار وزارت ساخت و ساز بوده

 

دولت به طور کامل تغییر میکنه

همون طور که میترسیدم
کار اجیته بوده

بله

اجیته فقط روی بخش خودش تمرکز نکرده

 

بلکه روی شورای عالی هم تمرکز داره

 

این تغیرات قدرت زیادی بهش میده

 

درسته

 

نه تنها این بلکه رتبه سه نفر از پست
گشت زنی رو بالا برده

نگهبان ها تقریبا همه شون افراد اجیته هستن

 

بله،کنترل بیشتری رو بهش میده

ما باید در آماده باش باشیم

 

جلسه به زودی برگزار میشه

 

بله،قبلا منو احضار کردن

 

اسم کشور تغییر میکنه

و دولت دچار تغییرات بزرگی میشه

 

شما مرد پر قدرتی هستین

 

ممنونم

 

یه چیزی هست که نمیتونم انجام بدم؟

منظورت چیه؟

شما موفق شدین کل کشورو تغییر بدین

 

من نمیتونم قدرت نظامی زیادی داشته باشم

 

ولی شما نگهبان های جدیدی رو ایجاد کردین

 

و کسایی رو توی ارتش قرار دادین

 

بله،ولی نگهبانان سلطنتی هنوز قوی هستن

 

از جمله مشاور و یون یو

 

این یعنی که باید کنترلو بدست بگیریم

 

بعد از اون میتونم به کارهامون
ادامه بدیم

 

درسته ولی وقت زیادی دارین

 

شما تو کارتون زیادی بی پروا هستین

 

ولی همیشه یادت باشه باید محتاط بود

 

شما باید شاهزاده ها رو برای

نشستن روی تخت برای هر موقعی اماده کنین

 

مطمئن باشین، این موضوع تحت کنترل خودمه

ما به هدف نزدیکیم باید

شاهزاده ها رو برای نشستن
روی تخت آموزش بدیم

نگهبان های جدید تو کودتای نظامی کمک میکنن

 

وقتی زمانش برسه

اولویت ما اینه که اول مشاور و ژنرال یون بو

 

رو حذف کنیم

 

بعدشم باید دادگستری رو در اختیار بگیریم

 

باید قانون رو اجرا کننیم و مقامات رو به
سرعت تغییر بدیم

 

نقشه بی نظیریه

من احساس میکنم دیگه همه چی تموم شده است

 

نه،باید صبر و حوصله کنیم تا زمانش برسه

 

اسم کشور دوباره تغییر میکنه

 

و تغییراتی تو ساختار دولت به وجود میاد

بله،خبرش بخش شده

 

اتفاق بزرگیه

 

استاد آگاهی دارن

 

من از آینده چول وون میترسم

 

بهتره استاد به ناجو برگرده

همش کار اجیته است

 

ولی ما نباید بترسیم

 

مشاور اونو زیر نظر داره

 

بله،ولی

 

تاییده شده که باید به ناجو برگرده؟

رفته تا با اعلیحضرت در این مورد حرف بزنه

تو ناجو چی شده که دوباره باید بره

 

...چندین بار رفته و برگشته

 

از این پس کشور ته بونگ نامیده میشه

 

اتحاد سه پادشاهی در قاره چین

 

ته بونگ نامیده میشه

برادر

بله،اعلیحضرت

 

اسم جدید کشورو بهم بگو

 

ته بونگ

 

درسته
ته بونگ

 

مثل ماجین ته بونگ امپراطوری
بزرگی تو شرق ایجاد میکنه

 

این آرزو باید تحقق پیدا کنه
من باید به دنیا ثابت کنم

بله،اعلیحضرت

 

تا وقتی که برگردی اجیته به طور
موقت بر کشور نظارت میکنه

 

بله،اعلیحضرت

اون نمیدونه موقت این کارو میکنه

 

اون فکر میکنه همه چی بر وقف مرادشه

 

به نظر سرگرم کننده نیست؟

 

زود از ناجو برگرد

 

یک کشتی بزرگ به اسم ته بونگ بسازین

 

اعلیحضرت

 

مگه ما به هم قول ندادیم که

 

با هم دنیای بزرگی بسازیم؟

 

..ولی اراده من هنوز کافی نیست
من تو مبارزه خیلی ضعیفم

 

...مبارزه وحشتناکه

 

افکارم یک مایل جلوتر از خودمه

 

به کمکت نیاز دارم،برادر

 

نمیبینی چه قدر سخت تلاش میکنم؟

 

واسه چی اسم کشورو تغییر دادم

 

تغییر کردم تا کشور به مبارزه ادامه بده

کمکم کن

 

دست یاری به من بده

 

این کشور مال شماست،برادر

 

...من خسته شدم
خسته

ترجمه از یوسف
استخراج کننده زیرنویس:محمد رضا
تلگرام:wanggun2000